جدول جو
جدول جو

معنی ابوالوزیر عبدی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالوزیر عبدی
(اَ بُلْ وَ)
عمر بن المطرف بن محمد العبدی الکاتب. او از مردم مرو و از موالی عبدالقیس بود و از این رو او را عبدی گفتندی. وی متقلد دیوان مشرق مهدی و هادی و رشید و کاتب منصور و مهدی خلیفه بود و بروزگار رشید درگذشت و خلیفه بر مرگ او محزون گشت. ابوالوزیر یکی از بلغای مشهور زبان عربست و از کتب اوست: کتاب منازل العرب و حدودها (و این کانت محله کل قوم والی این انتقل منها) و کتاب رسائل او و کتاب مفاخره العرب و منافره القبائل فی النسب. (ابن الندیم). و یاقوت در معجم الادباء گوید: آنگاه که وی درگذشت رشید خلیفه محزون شد و بتن خویش بر او نماز گزارد و گفت خدا ترا بیامرزاد هیچگاه دو امر بر تو عرضه نشد که یکی از آن دو برای خدا و دیگری بسود تو بود که تو امر خدایرا بر هوای خویش اختیار نکردی و محمد بن عبدوس گوید: رشید در سال 170 هجری قمری امر به ابطال دواوین ازمّه کرد و دو ماه بر آن بگذشت و سپس دواوین ازمّه را اعادت داد و ابوالوزیر عمر بن المطرف را متولی آن کرد. او یکی از کتاب مهدی بود و تقلد دیوان خراج آنگاه که مهدی به ری بود بدو سپرد و بقولی وفات وی به سال 144 بوده است و روایات دیگر نیز در سنۀ وفات او هست و او پرهیزکار و خویشتن دار بود و ببخل نیز متصف بود و بعضی شعرا درباره او گفته اند:
لبس الرئاء و راح فی اثوابه
نحو الخلیفه کاسراً لم یطرف
یبدی خلاف ضمیره لیعزه
لله در رئائک ابن مطرف.
و وفات او درسال حج رشید بود و رشید دوبار بزیارت خانه شده است کرتی در سال 186 هجری قمری و کرت دیگر به سال 188 و ندانم وفات ابوالوزیر در کدامیک از این دو حج بوده است. رجوع به معجم الادباء ج 6 ص 54 و رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 190 و الفهرست ابن الندیم شود
لغت نامه دهخدا